انتقام خونین p6

adrina · 17:29 1399/10/11

سیلام

ببخشید دور دادم

حالا برو ایدومه

بهار (خودمم) : داداش جونم داشت میخوند و منم لذت میبزدم که حس کردم شونم و رون پام و کمرم

 داغ شد وقتی چشمام رو باز کردم با شکیب مواجه شدم با حالت متعجبی داشتم نگاش میکردم

آخه خیلی بد حالت وایساده بود 

یه دستش سر کمرم بود و دست دیگش سر رون پام و سرش روی شونم

احساس میکردم الانه که آب بشم برم تو زمین

بچه ها حواسشون به بنیامین (داداشم ) بود و مارو نمیدیدن

داشتم عین بز نگا شکیب میکردم که لب باز کرد و گفت

شکیب: هوم چیه نیگا داره؟؟؟؟؟؟ سر شون عشخم خوابیدم به تو چه؟؟؟

من: شکیب

شکیب: جونم

من: خیلی دیوونه ای

شکیب: خودت دیوونم کردی

من :مسخره

شکیب: شما فک کن من مسخره ام اما پشسمون میشی

من: چرا باید پشیمون بشم؟؟؟؟

شکیب: چون من خیلی نمکیم

من: بله دیگه وقتی معلمت یه کوه نمک باشه توام باید نمکی باشی

شکیب: معلمم کیه؟؟؟

من: من چلاغم اینجا؟؟؟

شکیب: شما که سلطان منی

از خجالت آب شده بودم و اما خودمو همچنان پر رو نشون میدادم که....

اهم اهم کسی جز ساغر و ریحون و آدرینا و کلو نیاد پایین


مگه نمیگم نیا پایین

هوفففففففففف از دست تو برو پایین

الان وایساده بر و بر منو نگا میکنه

برو پایین دیگه

د برو اینجا هیچی نیس

هنو وایساده این متن رو میخونده 

برو پایین میگم

خیلی روداری ها

که لبم داغ شد وقتی به خودم اومدم فهمیدم که شکیب منو بوسیده

انقد قرمز شده بودم که به بادمجون میگفتم زکی برو جات شیفت وایمیسم

سرم و انداخته بودم پایین که با دستش چونمو گرفت و سرم و اورد بالا و نگاه خمارش رو

دوخت به لبام..........چرا دروغ بگم ترسیدم آخه این شکیب هر کاری رو میکنه و وقت و زمان نمیشناسه

(حقیقته بوخودااااااااااااااااااا )

همونجوری که نگاهش به لبام بود گفت

شکیب: میدونستی خیلی شیرینی؟؟؟؟؟؟

من: هوم آره زیاد بهم گفتن

یه دفعه چشاش قرمز شد و رگ غیرتش باد کرد

اوه اوه عجب غلطی کردم الان میره محمد رو به فاک میده

نگاه عصبیش رو ازم گرفت و سرش رو برد سمت گوشم و آروم از لای دندوناش غرید

شکیب: کی جرعت کرده غیر از من به لبای شیرین تو نزدیک بشه؟؟؟؟؟هاااااااااا؟؟؟؟؟

نفسم بند اومده بود نمیتونستم چی بگم

دهنم فقط باز و بسته میشد اما صدایی ازش بیرون نمیومد که گفت

شکیب: دِ بگو لامصب کی جرعت هاااااااا !؟؟؟؟؟؟ کی جرعت کرده؟؟؟؟؟؟ بگو کی بوده تا 

گردنش رو‌خورد کنم 

خیلی عصبی بوپ میشد از لحن صداش و صورت پر خشمش فهمید

با مظلومیت تمام داشتم نگاش میکردم و سعی داشتم که گریه نکنم

بعد پنج دیقه که فک کنم آتیش عصبانیتش خوابید اومد بغلم کرد و گفت

شکیب: ببخشید خانوم کوچولو........من یهو از خود بی خود شدم میدونی که چی میگم؟؟

هر چی نباشه ناموسمی حق دارم عصبی بشم

لبخندی زدم و بغلش کردم و گفتم

بهار (بازم میگم خودمم ) :مرسی که هستی پسر عمو جون

از بغلم در اومد و سرم و داخل چهار چوب دستاش نگه داشت و گفت

شکیب: عهههههههه نگو پسر عمو حاضرم از زبون فریال بشنوم که میگه پسر عمو اما تو نگی

بهار: یعنی میگی اونو بیشتر از من دوس داری

شکیب: اومممم نه

بهار: شکیب

شکیب: خب راستش من اصن دوست ندارم

یه لحظه قلبم وایساد یعنی چی که دوسم نداره؟؟؟؟ آخه من چیم از اون دختره کمتره

اومد نزدیک گوشم و زمزمه کرد

شکیب: بلکه عاشقتم حتی ممکنه از عشق هم حس من به تو بیشتر باشه


اینو که گفت میخواستم از خوشحالی زار بزنم (پشمک: نه باو * من: گمشو )

آهنگ خوندن بنیامین هم تموم شده بود و ما هم مجبور بودیم از هم دل بکنیم

از شکیب جدا شدم کخ آتنا گفت

آتنا: میگم ها اینجا چقد بی سر و صداس کاش میشد یه جوری این جمع رو داغ کنیم

یه لحظه با خودم فک کردم چیکا کنیم که شکیب گفت

شکیب: اومممممم خب ما کارای زیادی میتونیم انجام بدیم 

همه جمع به جز من: مثلا چی؟؟؟؟؟؟؟

شکیب: همونطور که میدونید ما از والدینمون اجازه گرفتیم که تا دوازده ظهر فردا راحت باشیم

پس میتونیم بریم هرجا دلمون بخواد

مثلا بریم سر چغا (یکی از آتش فشان های خاموش بروجرد که به عنوان مکان تفرحی استفاده میشه

و خیلی قشنگه اگه به بروجرد سفر کردین حتما به این مکان سر بزنین )

بریم باغ فدک ( یکی از پارک های بروجرد که دریاچه بزرگ و باغ وحش هم داخل هست )

بریم رستوارن ژوان (یکی از بهترین رستورانای بروجرد )

بریم اغذیه آبادان (ساندویچاش حرف نداره )

بریم فلفل نمکی (بهترین پیتزا هارو داره )

اوممممم بریم کافیشاپ لیمو

بریم اوممممممم

اون همچنان داشت فکر میکرد که یه فکر توپ به سرم زد

بهار: میگم ها میتونیم بازی رونتو تری دی رو هم بازی کنیم و سرش شرطبندی کنیم

شکیب: هومممم مثلا چقد؟؟؟

بهار: هرکی برد از بازنده ها دو میلیون تومن میگیره از هر کدوم دومیلیون

آتنا: معلومه زیادی به خودت اطمینان داری

بهار: بله دیگه من خدای بازی رونتو تری دی ام

سونیا: خب گوشیا آماده
 


خب این پارت هم تمامید 

بعد:: ۱۶ کامنت ۱۲ لایک